...یه جا پر از حرفای شبپرک

 نشستم اهنگای البوم اول بنیامین رو دانلود کردمیه جور خاطره بازیه  شیرین و مبهمه ...یادتونه؟من عاشق بی قایق تو دریا میمییرم چشمامو میبندم بی رویا می میرم...یه زیبا نگاهش به موجا...یه عاشق بی ساحل تو دریا...پریای دریا من امشب میمیرم....تو نمی دونیکه صداتو گریه هاتو جا گذاشتیتو نمی دونی که هواتو نفساتو جاگذاشتیعطرت میون اتاقم عکست تو ایینه موندهشالگردن خیس تو بازپیش شومینه مونده....اینا رو گوش میدم و یه حس عجیبی میپیجه تو وجودم... تنگه غروب هوای توتنگ غروب صدای تو تنگه غروب راه افتادم دنبال رد پای تو....من خوبم اما دلم یکم تنگه این اخر هفته نرفتم خونه به خاطر امتحان میانترمم...این شلوغیا این وقت کم اوردنا منو از خودم دور میکنه...دلم می خواد زمان یکم بایسته تا یکم آروم ثانیه هارو اونجوری که دوست دارم زندگی کنماین همه عجله که افتاده به جون زمین و اسمون آخه واسه چیه؟واسه من که اینجوری شده!انگار زمان در حال دویدنه و منم مجبورم همراش بدوئم تا جا نمونم!ناشکری نمیکنم و از خدا واسه همه چیز ممنونم    از خدا یه تعطیلی بعد امتحاناتو یه تعطیلات سال نوئه پر از ارامش در کنار کسایی که دوسشون دارم از حالا می خوام.پ.ن:کلی حرف واسه گفتن دارم اما به خاطر ...اما به یه دلیل دلم به نوشتن نمیره...البته فرصت اومدن به نت ... نوشتن...سر زدن به دوستام...همبرام خیلی کم شده...گاهی به یه وبلاگ دیگه فکر میکنم اما دلم نمیاد رفتن از اینجا...اون دلیل رو شاید رمزی گذاشتم و ازتون مشورت خواستم.بوس و بغل واسه دوستای نازم نوشته شده در پنجشنبه نهم آذر ۱۳۹۱ساعت 23:41 توسط شبپرک| | ...یه جا پر از حرفای شبپرک...ادامه مطلب

الان تو یه اتاق خالی که توش فقط یک تخت هست  و کف اتاق هم یه چمدون و یه چتر قرمز  نشستم و دارم مینویسم...امروز از اینجا میریم به خونه ی جدید((: این خونه ی  قبلی یه خونه ی ویلایی بود اما خونه ی جدید 3طبقه و 3واحدیه که هر 3 طبقش رو خریدیم 2تا مستاجرا از قبل بودن و هنوز قراردادشون تموم نشده طبقه اول یه زن و مرد جوون ساکنن و طبقه آخر یه زن و مرد هم سن پدرو مادر خودم که البته بچه ندارن! یه حیاط با چند ...یه جا پر از حرفای شبپرک...ادامه مطلب

امشب یه عده مهمون عزیز داشتیم و  فردا یه سری دیگه...امروز من یه شبپرک خسته بودم ...خسته و کلافه... یه چیز تو همون مایه های یاس فلسفی(: دوروبر 4 بود که بابا گفت بریم بیرون دوتایی باهم حرف بزنیم... من و بابا و یه جاده ی سبز جنگلی و کوهستانی ...زدیم به جاده ی کوه با یه موزیک ملایم با صدای مازیار فلاحی...کلی حرف زدیم کلی چیزایی رو که فراموش کرده بودمو بابا یادم آورد کلی امید داد بهم  و از چیزای خوب گفت چیزایی که دیدنشون از یادم رفته بود حتی! بعد رسیدیم به خاطرات بچگیم (: برام از تولد یک سالگیم گفت و آتلیه عکاسی  که چنان خیره مونده بودم به دوربین و با تعجب نگاه میکردم ...یه جا پر از حرفای شبپرک...ادامه مطلب

این هوای بارونی...این خنکای پاییزی...این فکرای جورواجور تو سرم...این همه بهانه ی خوب واسه بودن... کارای عجیب خدا... می دونین؟ من ازون دسته آدما هستم که معتقدن همه چی خوبه مگه اینکه عکسش ثابت بشه!البته اگه خودت مطمئن باشی بخشای سفید روحت بیشتر از بخشای تیره ش هست... زندگی منم بالا و پایینایی داشته...شرایط زندگی آدما باهم فرق داره و بسته به همون شرایط دغدغه های زندگیشون! همیشه تو همه ی شرایط پیچیده ته دلم یه امید روشنی بود اینکه خدا هوامو داره و آخرش یه جوری دستم رو میگیره و طوری که به صلاحه بلندم میکنه... اینکه نتیجه ش بالاخره خوب میشه... کلی کار هست که باید انج ...یه جا پر از حرفای شبپرک...ادامه مطلب

/**/   حس خوبیه...تو اون همه دلهره و ترس...تو اون همه پریشونی... با اون همه فاصله و   فرصت کم... بدون هیچ معطلی... رسیدی . من آرامش الانم رو مدیون توام... منی که هروقت ترس برم میداره دنیا برام می ایسته... مغزم هنگ میکنه... دست و پامو گم میکنم و فقط از دستم گریه برمیاد و قدم زدنای بی هدف... من آرامشم رو مدیون توام ... حس خوبیه داشتن ک ...یه جا پر از حرفای شبپرک...ادامه مطلب

دوستای عزیزم...چقد دلم میخواد تنگ تنگ در آغوشم بگیرمتون و ببوسمتون...بعد این همه مدت وقتی میبینم هنوزم همراهمین  قلبم از شوق به تپش میوفته...عزیزای دل من خیلی واسم عزیز هستین...خیلی دوستتون دارم...الان که قلبم از محبتتتون لبریز شده و روحم مثل یه پر سبکه از صمیم قلب براتون خوشحالی و آرامش ارزو میکنم و الحق قشنگترین لحظه ها بهترین موقع واسه آرزوهای خوبه...عزیزای من دلیل نبودنم یه مزاحم وبلاگی بود که کامنتاش اذیتم کرد! میدونم اینجوری خیلی بده که اینقد راحت به خاطر یه مزاحم  از وبلاگ و دوستای مهربونم دور باشم! اما چه کنم که یه فروردینی م که وقتی مشکل پیش میاد ...یه جا پر از حرفای شبپرک...ادامه مطلب